با توجه به آثار فراوان به جا مانده از ایران باستان در زمینه مهرهای استوانه ای ، مسطح و محدب منقوش به تصاویر و خطوط میخی ، اشکانی و پهلوی ، می توان به جرات ادعا کرد ایرانیان بیشترین سهم را در ایجاد و تکامل برگ هویت "مهر" و به عبارتی نشان یا شناسنامه در جهان داشته اند، که مورد توجه و تقلید ملتهای مختلف قرار گرفته است . علاقه مندان مطالعه درباره مهرهای ایران قبل از اسلام می توانند به کتابهای : آثار شهرهای باستانی بنادر خلیج فارس و دریای عمان ، باستان شناسی ایران باستان ، تاریخ آل جلایر، ایرانشهر، اساطیر ایرانی، تاریخ صنایع ایران مراجعه کنند. ایرانیان در قرون میانه اسلامی برای اولین بار کتابت را به عرصه هنر آوردند و خالق شگفتی های تحسین برانگیزی در این زمینه شدند و خط به مرور توانست ارزشی مستقل از ادبیات بیابد، که ابداع اقلام مشتق از خط کوفی توسط ابن مقله بیضاوی شیرازی با عنوان خطوط ششگانه محقق ، ریحان ، ثلث و نسخ و رقاع و تعلیق و سپس وضع نستعلیق توسط میرعلی تبریزی گواه این مدعاست. در این میان ، یکی از بدیع ترین هنرهای مردم ایران زمین ، حکاکی روی سنگهای سختی مانند عقیق ، در، یشم و بندرت زمرد و یاقوت و بعضا شیشه و فلزاتی مانند نقره ، برنز و فولاد است. استادان حکاک ، این هنرمندان مهجور زمانه ما، علاوه بر استادی در هنر خوشنویسی ، از مهارت ویژه طراحی ، ترکیب بندی ، قرینه سازی طغری و سپس حکاکی بهره مند بوده اند؛ چه عرصه محدود و اندک این سنگها نیاز مبرم و ویژه ای را می طلبیده و در اهمیت هنری آن همین بس که مهر هر فردی ، برگ هویت و شناسنامه او محسوب می شده است و برای هر فرد، مهر و سجع آن نمایانگر نسب ، سلیقه ، مبانی اعتقادی و جایگاه اجتماعی او به شمار رفته و مورد مباهات و افتخار صاحبان آنها بوده است . در آن برهه و گذر تاریخی ، این هنرمندان گمنام توانستند با مهارت ویژه تحسین برانگیزی بر ابعاد طول و عرض خط افزوده و بدان عمق بخشند و سطح را به حجم و نقطه ای را از مربع تقریبی به هرمی وارونه مبدل کنند آنها خالق آثاری شدند که مورد شگفتی همگان است و حتی توجه شرق شناسان دنیای غرب را به خود جلب کرده است. گوستاولوبون ، خاورشناس بزرگ فرانسوی می نویسد: مسلمین در عملیات متعلقه به فلزات درجه کمال را دارا بودند و در ساخت و پرداخت بعضی چیزها به درجه ای ماهر بودند که حتی استادان امروز هم نمی توانند با آنها در این فن همسری نمایند آنها احجار کریمه را خیلی قشنگ تراشیده و روی آنها را گل و بوته نقش 7 می کردند جای بسی تاسف است که از شرح حال و زندگی و حتی نام حکاکان پیش از قاجار اطلاع چندانی در دست نیست و زیبایی هنر آنها با گمنامی گره خورده که این خود، هم درسی است تلخ و هم آموزنده ؛ گویی به دلیل جاودانی و محدود نشدن هنر آنان در دایره زمان ، تاریخ را یارای ثبت نام آنها نبوده است و آثار نفیس و فراوان به جا مانده ، تنها راهنمای درک عظمت هنر آنان است و ما آن گاه به عمق گمنامی آنان بیشتر پی می بریم که متاسفانه حتی نام مشهورترین حکاک دوران قاجار، مرحوم محمد طاهر حکاکباشی را در لغتنامه ارزشمند دهخدا نمی بینیم و از صفحه 70 تا116 جلد33 نام او را در میان نام دویست طاهر مختلف ایران و هند و ترک و عرب نمی یابیم و یا در همان کتاب "تمدن اسلام " گوستاولوبون )ص632 ( با کمال تعجب مشاهده می کنیم که در زیر تصویر مهرهای ایرانی و بندرت هندی ، عنوان "سنگهای محکوک ساخت عرب " درج است و متاسفانه حقیقت، هم از دید این خاورشناس برجسته و هم از نظر مترجم، فخر داعی دور مانده است. قدیمی ترین مهر اسلامی ، همانا مهر حضرت محمد )ص ( است که با سجع "محمدرسول الله " مزین نامه های آن زمان بود و شرح آن در "تحفه خطاطین8 " آمده است. کتاب "نوروزنامه " حکیم عمر خیام نیشابوری )وفات 517 ( که از روی نسخه قدیمی در سال 1926 و در مسکو به چاپ رسیده ، در ص صدوسی وهفت آن چنین آمده است: انگشتر زینتی است سخت نیکو بایسته انگشت ، و نخستین کسی که انگشتری کرد و به انگشت درآورد، جمشید بود و چنین گفته اند که انگشت بزرگان بی انگشتری چون نوری است بی علم و انگشتری مر انگشت را چون علم است مرمیان را و میان با کمر نیکوتر آید و پیغامبر )صلی الله علیه واله وسلم ( انگشتری به نگشت اندر آورد و نامه ها که فرستادی بهر ناحیتی به مهر فرستادی . سبب آن بود که نامه او بی مهر چون سر بی کلاه بود و سر بی کلاه انجمن را نشاید و چون نامه مهر ندارد، هر که خواهد، بر خواند و چون مهر دارد، آن کس خواند که بدو فرستاده باشند و خردمندان گفته اند که تیغ و قلم، هر دو خادمان انگشتری ملکاند اصولا چون پایان هر نامه ای را با مهر خاتم )انگشتری ( مزین و امضا می کردند، آن واژه به مرور به معنی پایان بردن رواج یافت و نام پیامبر به عنوان خاتم پیامبران یا انگشتری ومهر کننده و پایان دهنده سلسله پیامبران به کار رفته است . همان گونه که قبلا اشاره شد، مشهورترین حکاکان ایران همانا محمد طاهر حکاکباشی آستان قدس در عهد ناصری است که کارهای او از نظر حکاکی ، خطاطی و طراحی ، شگفت انگیز و بس تماشایی است . )تصویر شماره 1 آثار مرحوم محمد طاهر حکاکباشی آستان قدس(امیر مسعود سپهرم در کتاب تاریخ برگزیدگان ایران و ادب می نویسد: حاج آقا محمد طاهر در حدود سال 1264 یعنی اواخر سلطنت محمد شاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار زندگی می کرده . وی اصلا اصفهانی بوده ، ولی هم در تهران و هم در اصفهان اقامت داشته است تا بالاخره در نود سالگی در اصفهان فوت کرده و همانجا مدفون شده است فرزند وی حاج محمد حسن و نواده هایش میرزا نصرالله و دیگری اسدالله و سومی میرزا اسماعیل صدرالقراء نیز به شغل اجدادی خویش مشغول بوده اند.مرحوم عبدالله مستوفی در کتاب تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار می نویسد: میرزا نصرالله ، نواده آقا محمد طاهر که به شغل اجدادی خویش یعنی حکاکی مشغول بود و در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار شاگرد مرحوم میرزای کلهر خوشنویس بود و از او تعلیم خط می گرفته است می توان حدس زد آثاری که با امضای خلف طاهر مشاهده شده است ، از کارهای او و یا یکی از فرزندان طاهر بوده است چون مهرها را به جهت کاربردی لازم بود از چپ حکاکی کنند و آنها هویت فرد بخصوصی را گواهی می دادند، حکاکان آن روز مجاز به امضای اثر خود نبودند که در این میان فقط مهر شخصی خود مرحوم محمدطاهر حکاکباشی یک استثنا و سند کار هنرمندانه او در این باره است. او حکاکی های راست را که عمدتا آیات کریمه است ، با عنوان "طاهر" و یا بندرت "ط" امضا کرده است. از هنرمندان دیگر که در اوج هنر حکاکی و اعتلای آن سهم بزرگی داشته و سرآمد دیگران به شمار می آید، حاج میرزا حسن حکاک و حاج میرزا حسین حکاکباشی است که این دو برادر هنرمند از بستگان مرحوم محمد طاهر بوده و اصلا اهل شیراز بوده اند. مرحوم حاج میرزا حسین حکاک بنابر نوشته شادروان دکتر بیانی در کتاب آثار و احوال خوشنویسان )ج 2 ، ص151 ( به آذربایجان رفته و مدت چهل سال در تبریز زندگی کرد و به خلق آثار هنری بی بدیل در خط نستعلیق و نقر و حک و کتیبه نگاری و سجع و مهر وطغرا سازی و ترکیب بندی اقدام کرده و در عصر خود بی نظیر بود به نظر اغلب صاحب نظران ، آثار مرحوم حاج میرزا حسین حکاکباشی اوج هنر حکاکی خطوط نستعلیق تا به امروز به شمار می آید در کتاب الاثر و الاثار نیز آمده است که : مهر ناصرالدین شاه و بسیاری از شاهزادگان و رجال به دست او حک شده و لقب حکاک باشی با فرمان به نام او صادر گردیده است او در80 سالگی به سال 1290 در تبریز درگذشت نگارنده این سطور را فقط شانس تماشای دو اثر با امضا از آن هنرمند بزرگ بود که یکی بر روی عقیق زرد و آیه ماشاالله کبیر و با امضای "ح " و دیگری آیه نصرمن الله و فتح قریب با امضای حسین بر روی در بود. تاثیر شیوه آن مرحوم و همچنین شیوه مرحوم محمد طاهر حتی در خطوط خوشنویسان نامدار چون میرزا غلامرضا و میرزای کلهر بخوبی مشهود است. در اینجا برای جلوگیری از اطاله مطلب فقط به ذکر نام چند هنرمند دیگر این رشته اکتفا کرده تحقیق بیشتر را با ذکر مرجع به علاقه مندان توصیه می کنیم. مرحوم ملا علی ، ملقب به بقا، شاگرد جناب قدسیمیرزا محمد علی حکاک ، برادر میرزا محمود مذهب باشی میرزا نصرالله ، نواده مرحوم طاهرمولانا قاضی قزوینی سراجای حکاک همچنین باید از احمد دهلوی ، مولانا مقصود هروی و مولانا ابراهیم هروی و مرحوم سید مرتضی شیرازی )ذره ( که از حکاکان بزرگ به شمار می روند، به نیکی نام برد. در اینجا شایان ذکر است که مهرهای بسیار زیبا با امضای سری تقی و "د" بندرت دیده شده که اطلاعی از شرح حال و حتی نام آن هنرمندان در دست نیست همچنین آثاری که به کوپال مشهور است و بدرستی برنگارنده معلوم نیست که کوپال سبک خط یا مکانی در هند و یا نام فردی است و مانند دهها مطلب مجهول نیازمند کاوش است ؛ هر چند حدس اخیر به واقعیت نزدیکتر به نظر می رسد و بعدها شیوه او به نام سبکی خاص متداول و مرسوم شده است خوشبختانه این سبک به دلیل اولین خطوط برجسته کاری شده همواره مورد توجه استاد محمد حسین جدی بوده است و من بخوبی به یاد دارم ایشان در سالهای 49 تا51 با دوستی و صمیمیتی که با مرحوم استاد حسن میرخانی داشتند، از ایشان می خواستند خطوطی را در شکلهای هندسی و عموما بیضی به سبک حکاکان قدیم طراحی و سپس خوشنویسی کنند، که ابتدا به دلیل رعایت نکردن کرسی واحد برای آن عزیز مشکل و دشوار می نمود تا این که از مرحوم والد خواستند خود طراحی و ترکیب بندی را به عهده بگیرند. از آن روز به بعد برای اولین بار کارهای مشترکی بر صفحه کاغذ نقش بسته و سپس بر نگین حکاکی شد که الحق زیباترین خطوط برجسته حکاکی شده تا به امروز هستند.جای بسی خوشحالی است که این شیوه و سبک بعدها توسط استادانی پیگیری شد و ترکیب بندی و قرینه سازی جایگاهی ویژه در خطوط معاصران یافته ، ادامه راه هنرمندان حکاک پس از منسوخ شدن جنبه کاربردی مهر بدین صورت میسر شد. علاقه مندان به تماشای تصویر مهرها می توانند به این منابع مراجعه کنند: مقدمه ای بر شناخت اسناد تاریخیتاریخ و جغرافیای تبریزو آلبوم سکه ها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران بحث درباره سجع های به کار رفته در مهرها و جایگاه آنها در فرهنگ و ادبیات فارسی ، که مورد سوال جوانان است ، خود بحثی شیرین و مفصل است که آن را به فرصت مناسب دیگری موکول می کنیم. در پایان ، با تشکر از آقای کریم زاده تبریزی ، نویسنده مقاله حکاکان و نگین تراشان و همه عزیزانی که مطالب آنها مورد استفاده این نوشتار بوده و برای حسن ختام قطعه شعری از آقای بهاری به نام "در شاهوار" را تقدیم کرده اند، امیدواریم این مختصر توانسته باشد سکوت و غربت و مهجوری حاکم بر هنر و هنرمندان حکاک را هر چند با اندک زمزمه ای بشکند و زنگار فراموشی را از پس سالهای دور از چهره هنرمندان بزرگی که الحق هنرشان گل سر سبد هنر ایرانی است زدوده باشد.